خیلی چیزها...
میشوم بیاعتنا دیگر به خیلی چیزها
تا چه پیش آید برای من! نمیدانم هنوز...
دوری از تو میشود منجر به خیلی چیزها
غیرمعمولیست رفتار من و شک کرده است
ـ چند روزی میشود ـ مادر به خیلی چیزها
نامههایت، عکسهایت، خاطرات کهنهات
میزنند اینجا به روحم ضربه، خیلی چیزها
...
هیچ حرفی نیست، دارم کمکم عادت میکنم
من به این افکار زجرآور... به خیلی چیزها
میروم هرچند بعد از تو برایم هیچچیز...
بعدِ من اما تو راحتتر به خیلی چیزها...
از : زنده یاد نجمه زارع
*از او که رفته نباید رنجشی به دل گرفت
او که دوستش دارم همه گونه حقی بر من داره
حتی حق اینکه دیگه دوستم نداشته باشه
نمیشه از او رنجشی به دل گرفت
بلکه باید تنها از خود برنجم
که چرا باید آنقدر شایسته ی محبت نباشم که او مرا ترک کند ...
و این خود دردی کشنده است ...